همانطور که آقای استاد محمدی به دلیل المپیادی بودنش در سالهای دوم و سوم دبیرستان و عقب ماندن از بقیه بچهها مجبور شد برای موفقیت در کنکور دردسرهای زیادی بکشد، ما هم دردسرهای فراوانی برای گرفتن این مصاحبه داشتیم. چون این آقای درسخوان به شدت درگیر درس، کلاس و دانشگاه بود و به سختی میشد ایشان را پیدا کرد. خلاصه این که با همه این مشقتها الان گفتوگو با رتبه یک رشته ریاضی سال ۹۱ در برابر دیدگان شما قرار دارد، باشد که بهره لازم را از آن ببرید.
* آقای استادمحمدی! لطفاً خودتان را معرفی کنید و کمی از اتفاقی که قبل از سال کنکور برایتان افتاد، بگویید.
من متولد ۴ شهریورماه ۱۳۷۳ هستم و در مدرسه تیزهوشان کاشان درس خواندم. یک خواهر و یک برادر کوچکتر از خودم دارم و مادرم آموزگار کلاس سوم ابتدایی است. قبل از شرکت در کنکور به صورت جدی برای المپیاد کامپیوتر میخواندم تا اینکه سال سوم در مرحله دوم المپیاد قبول شدم و باید برای شرکت در آزمون مرحله سوم به تهران میآمدم. پدرم مرا به تهران آورد و خودش در راه بازگشت به کاشان تصادف کرد و متأسفانه فوت شد. بر اثر این حادثه قصد داشتم درس را رها کنم ولی صحبتهای مادرم و آرامشی که برایم فراهم کرد، باعث شد بتوانم تمام تمرکزم را روی درس بگذارم. دقیقاً ۳ روز بعد از این حادثه به دلیل اینکه در مرحله سوم المپیاد هم قبول شده بودم باید در کلاسهای دوره تابستانی که در تهران برگزار میشد، شرکت میکردم بنابراین مجدداً برای مدت 2 ماه به تهران آمدم و توانستم مدال نقره المپیاد کامپیوتر را کسب کنم.
* دقیقاً از چه زمانی مطالعات خود را برای کنکور کلید زدید؟
دقیقاً از اول مهرماه پیشدانشگاهی.
* این شروع دیرهنگام البته نسبت به کسانی که از تابستان مطالعات خود را آغاز کرده بودند، نگرانتان نمیکرد؟
اوایل بله ولی تنها نتیجه فکر کردن به این مسئله استرس و اضطراب بود بنابراین سعی کردم به این موضوع فکر نکنم، فقط تلاشم را افزایش دهم تا بتوانم عقبافتادگیهایم را جبران کنم.
* تنها به مطالعه دروس پیشدانشگاهی میپرداختید یا همزمان دروس پایه را نیز میخواندید؟
چون نتوانسته بودم در تابستان که بیشتر داوطلبان کنکور دروس پایه را میخوانند، این دروس را بخوانم از مهرماه مجبور بودم به صورت برابر، هم دروس پایه را بخوانم و هم پیشدانشگاهی را.
* آیا ترتیب خاصی برای مطالعه دروس سال دوم و سوم دبیرستان در نظر گرفته بودید؟
نه. دروس مربوط به نیمسال اول پیشدانشگاهی را به صورت کامل برای امتحانات دیماه خواندم و به دلیل اینکه زمان نیمسال اول بیشتر است دروس پایهای که در آنها ضعف داشتم، انتخاب کردم، مانند دینی سال دوم، هندسه سال سوم و ... و دروس پایهای که در آنها قویتر بودم را برای نیمسال دوم گذاشتم.
* معمولاً هفتهای چند ساعت درس میخواندید؟
اوایل که هنوز خیلی درگیر کنکور نشده بودم، هفتهای ۳۵ تا ۴۰ ساعت ولی بعد از امتحانات میانترم نیمسال اول، هفتهای ۶۰ ساعت درس میخواندم. بعد از عید هم که وقت آزادم بیشتر بود، مطالعهام به طور میانگین به هفتهای ۷۰ ساعت رسید. در کل میانگین میزان مطالعهام در سال کنکور یعنی از اول مهرماه تا روز قبل از کنکور هفتهای ۴۵ ساعت بود.
* در آزمونهای آزمایشی نیز شرکت میکردید؟
بله. به طور مرتب و کامل در آزمونهای آزمایشی شرکت میکردم و چون ساعت مطالعهام بالا بود میتوانستم تمام سرفصلهای در نظر گرفته شده برای هر آزمون را بخوانم و از این طریق عقبماندگیهایم را جبران کنم.
* معمولاً رتبهتان در آزمونها چند میشد؟
به طور میانگین رتبهام ۷ یا ۸ بود. بهترین رتبهام ۱ و بدترین آنها ۲۸ بود.
تقریبا در همه درسها خلاصهنویسی داشتم حتی در درس دینی که ممکن است خلاصهنویسی زیاد تاثیری نداشته باشد.
سعی میکردم این کار خیلی وقتم را نگیرد. خلاصهنویسی دروس ریاضی و فیزیک خیلی وقتگیر نیست چون میتوان فرمولها و نکات آنها را در یک کاغذ خیلی کوچک نوشت.
* آیا توانستید تا قبل از عید یک دور همه کتابها را بخوانید؟
من اعتقاد نداشتم که مطالعه همه کتابها باید تا قبل از عید تمام شود، زیرا اول اینکه به دلیل عقبافتادگی ۳ ماههام این کار امکانپذیر نبود و دوم اینکه دوست نداشتم با عجله درسها را بخوانم بنابراین گذاشتم مطالعه دروس طبق روال عادی پیش برود و کتابها بر اساس برنامهام تا آخر اردیبهشتماه تمام شود.
* در دوران نوروز بیشتر برای چه دروسی وقت گذاشتید و چرا؟
دروس عمومی پایه. چون سالهای دوم و سوم درگیر المپیاد بودم، فرصت زیادی برای پرداختن به دروس عمومی نداشتم و بیشتر تمرکزم روی دروس اختصاصی بود، به همین دلیل در این دروس کمی ضعف داشتم و مجبور شدم بخشی از دوران عید را که باید به مرور دروس نیمسال اول پیشدانشگاهی اختصاص میدادم، صرف دروس عمومی پایه کنم.
* آیا بعد از عید هم به مدرسه میرفتید؟
بله. کلاسهای مدرسه تا هفته آخر اردیبهشتماه برگزار میشد، اما نسبت به قبل از عید سبکتر شده بود. مثلاً به جای روزی ۵ ساعت، روزی ۲ ساعت کلاس داشتیم.
* دوره جمعبندی را از چه زمانی شروع کردید؟
مطالعه دروسم دقیقاً تا آخرین روز اردیبهشتماه ادامه داشت یعنی ۳۱ اردیبهشت زمانی بود که برای اولین بار کل درسهایم تمام شد. ۴، ۵ روز اول خرداد هم بیشتر وقتم صرف امتحانات پیشدانشگاهی شد و فکر میکنم دوران جمعبندی را از ۶ خردادماه شروع کردم.
طبق برنامهای که برای دوران جمعبندی داشتم باید هر ۲ روز یکبار، یک کنکور داخل یا خارج از کشور ۵ سال اخیر را از کتاب « دور دنیا در ۴ ساعت» میزدم بنابراین در روزهای تعیین شده به یکی از اتاقهای خانه میرفتم، روی صندلیای شبیه به صندلیهای حوزه آزمون مینشستم و با همان مداد، پاککن و تراشی که قرار بود با خودم سر جلسه کنکور ببرم یکی از کنکورهایی که گفتم را پاسخ میدادم.
در این مدت شرایط مختلف را نیز امتحان میکردم مثلا یکبار میرفتم روبهروی کولر مینشستم، یکبار کولر را خاموش میکردم و در حالی که از شدت گرما خیس عرق شده بودم به سؤالات پاسخ میدادم تا برای همه شرایطی که ممکن است سر جلسه آزمون رخ دهد، آماده باشم.
* آیا در آزمونهای جامع نیز شرکت میکردید؟
بله. طبق برنامهام باید ۱۵ آزمون میدادم ولی من کلا ۱۰ کنکور نزده داشتم بنابراین برای چند آزمون این دوره از سؤالات آزمونهای جامع گاج استفاده کردم البته ۱۰ کنکور برای داوطلبانی که هر ۳ روز یکبار آزمون میدهند، کافی است.
* آیا خلاصهنویسی هم داشتید؟
تقریبا در همه درسها خلاصهنویسی داشتم حتی در درس دینی که ممکن است خلاصهنویسی زیاد تاثیری نداشته باشد. سعی میکردم این کار خیلی وقتم را نگیرد. خلاصهنویسی دروس ریاضی و فیزیک خیلی وقتگیر نیست چون میتوان فرمولها و نکات آنها را در یک کاغذ خیلی کوچک نوشت.
* نسبت مطالعه و تستزنیتان به چه صورت بود؟
میزان تستزنی و مطالعه هر درس بستگی به نوع آن درس دارد. دروسی مانند دیفرانسیل بیشتر به تستزنی نیاز دارد تا مطالعه. بنابراین شاید ۸۵ تا ۹۰ درصد زمان این درس را صرف تستزنی آن میکردم که قابل مقایسه با زمان مطالعه آن نیست، اما برای مطالعه دروسی مانند دینی خیلی وقت میگذاشتم.
* آیا تستهای هر درس را بلافاصله بعد از مطالعه آن درس میزدید؟
معمولا بین مطالعه و تستزنی دروس اختصاصیام فاصله زیادی نبود، ولی تست دروس عمومی را حداقل ۷ یا ۸ ساعت بعد از مطالعه آنها میزدم. روال تستزنیام به این صورت بود که اگر میتوانستم تستی را راحت بزنم دیگر سراغش نمیرفتم. اما اگر نمیتوانستم یا آن تست یک نکته خاص داشت، آن را علامت میزدم تا دوباره مرورش کنم.
* میزان تفریحاتتان در سال کنکور تفاوتی با سالهای قبل داشت؟
مطمئنا میزان تفریحات در سال کنکور باید نسبت به بقیه سالها خیلی کمتر باشد، اما نباید به طور کلی تفریح را کنار گذاشت. مثلا سالهای دوم و سوم دبیرستان هفتهای یکبار با بچهها به فوتبال میرفتیم که سال کنکور ماهی یکبار شد. اما قطع نشد. البته باید خاطرنشان کنم بعد از عید کلا تفریحاتم را قطع کردم تا حدی که در ماه آخر به جز سر سفره ناهار و شام کسی مرا در خانه نمیدید.
* روش برنامهریزیتان به چه صورت بود؟
برنامهریزی بستگی به شخصیت هر فرد دارد. برنامهریزی ساعتی برای من خوب نبود، چون احساس محدودیت میکردم و بازده درسیام پایین میآمد. حتی این روش را امتحان کردم و دیدم فایدهای ندارد، اما همین روش ممکن است برای فرد دیگری مفید باشد و وی بتواند با این روش بازده لازم را از تلاشهایش بگیرد. در کل جمعه هر هفته یک دید کلی نسبت به هفته بعد داشتم و میدانستم هر روز باید چه کاری انجام دهم.
* چه توصیهای به داوطلبان کنکور دارید؟
فرصت باقیمانده شاید مهمترین زمان ۱۲ سال تحصیلیشان باشد. من ۳۰، ۴۰ درصد کارم را در ۲ ماه پایانی کنکور انجام دادم. پس سعی کنند از این فرصت نهایت استفاده را ببرند و به هیچوجه روحیهشان را از دست ندهند.
مبع:سایت گاج